نظام باید پس از فوت مهسا امینی حداقل عذرخواهی میکرد / نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار میگیرد
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۱۵۷۶
«عماد افروغ» جامعهشناس، ضمن تحلیل ریشههای ناآرامیهای اخیر در کشور، مسئولان کشور را به تجدید نظر در برخی روشها و قوانین توصیه و تأکید کرد: به هیچ وجه تجدید نظر در برخی روشها باعث خدشه به نظام نمیشود و اتفاقاً این رشد یک نظام را نشان میدهد.
این جامعهشناس در تبیین علت بروز ناآرامیها در پی جان باختن «مهسا امینی» گفت: جامعه ما آبستن انواع ناآرامی، به دلیل انواع مشکلات از تورم و بیکاری تا عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس اظهار کرد: طبق پیگیریهایی که من کردم، گشت ارشاد با وضع کنونی آن، هیچ توجیه قانونی ندارد. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ اشارهای به این نوع گشت ارشاد نکرده و حتی مصوبه ۴۲۷ شورای فرهنگ عمومی که در این زمینه مورد اشاره قرار میگیرد، مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار نگرفته است. این نحوه برخورد هیچ سنخیتی با امر به معروف و نهی از منکر ندارد، مواجهه باید خیلی مودبانه و دور از توهین باشد.
به گفته او، اگر کسی با منطق جامعه شناسی و منطق شورشها و خشمهای شهری آشنا باشد، میداند در تمام دنیا وقتی چنین اتفاقی میافتد، جامعه دچار فوران خشم اجتماعی میشود. در کشورهای دیگر نظیر آمریکا هم چنین اتفاقاتی سبب شورش اجتماعی میشود و تلفات میدهد.
افروغ با بیان این که سالهاست بسیاری هشدار میدهند انعطاف و توجه به فعل و انفعالات واقعی جامعه وجود ندارد، افزود: گاه به نظر میرسد قوهای که متوجه شرایط زمان و مکان باشد و با فهم ارزشها بتواند روشها را تغییر دهد و متوجه شرایط جامعه شود، نیست. من سالهاست این موارد را گفتهام، اما متأسفانه هیچ اتفاقی نمیافتد.
این استاد دانشگاه در خصوص مطالبه مردم در این ناآرامیها اظهار کرد: شاید خواسته آشکار معترضان در این مقطع، مسأله حجاب و انعطاف بیشتر نظام در این موضوع باشد، اما مطالبه مردم صرفاً این نیست. در جامعه ما فقر و نابرابری، بیکاری و انواع تبعیض غوغا میکند. جامعه انباشته از برخی مشکلات است و دنبال بهانه میگردد، حتی به نظر من تشییع پرشمار مرحوم پاشایی هم سیاسی بود، نه فرهنگی. افراد احساس کردند اعتراض سیاسی آشکار ممکن است عواقب داشته باشد.
جامعه ما عقبه تاریخی حتی قبل از اسلام درباره حجاب دارداو ادامه داد: الان هم مساله صرفا حجاب نیست. مگر میشود در جامعهای که یک عقبه ریشه دار شرعی و عقبه تاریخی حتی قبل از اسلام درباره حجاب دارد، به این شیوه روسری را در آتش بیندازند؟! این یک حرکت واکنشی است. آن جوان دنبال فرصتی بوده تا اعتراض کند و حالا با فوت مهسا امینی فرصت یافته است. تنها یکی از موارد، اعتراض به گشت ارشاد است که به نظر من به حق است. چیزی راه انداختهایم که هیچ توجیه انسانی، اخلاقی، عقلی و حتی قانونی ندارد. روش آن هم میتواند اصلاح شود. خب به جای این که افراد را سوار ون کنید و به جایی ببرید، همان جا تذکر بدهید یا در همان ماشین آموزش دهید تا بروند. این شیوهها که مردی زن نامحرم را در ماشین بیندازد، غیر انسانی و غیرشرعی است.
این جامعه شناس گفت: ای کاش نظام بهموقع درباره این حادثه واکنش نشان میداد و عذرخواهی میکرد. من به محض فوت خانم امینی مصاحبهای کردم و گفتم نظام عذرخواهی کند، اما کسی عذرخواهی نکرد. احاله دادند به کمیتههایی که تحقیق شود و معلوم نیست کی نتیجه میدهد. بالآخره این حادثه قطع نظر از این که آن خانم سابقه بیماری داشته باشد، در گشت ارشاد انجام شده و حتی اگر او را نزده باشند، فشار روحی رخ داده و منجر به سکته شده است. این موارد در دنیا جا افتاده که هر کس اعمال قدرت میکند، مسئولیت دارد. برخی منطق جامعه شناسی و مسائل علوم انسانی را درک نمی کنند و خیلی بسته عمل میکنند، این همه عالمان انسانی ما حرف میزنند، به چه نتیجهای میانجامد؟
افروغ در پاسخ به این سوال که «چرا این اعتراض در بسیاری موارد به درگیری و اغتشاش کشیده شد؟» گفت: رابطه متقابلی بین شیوه حکمرانی و نحوه اعتراض هست. از آن شیوه حکمرانی، این نحوه اعتراض هم در میآید. ممکن است بگوییم چرا به جای اعتراض مسالمت آمیز، آتش میزنند، چرا خواستهها را آرام تر مطرح نمی کنند؟ مگر شما به خواستههای آرام آنها جواب دادهاید که چنین انتظاری دارید؟
توصیه افروغ، پرداختن به مسایل اشتغال، بیکاری و شکاف طبقاتی است تا آشفتگی و سردرگمی جوانان درباره آینده در عمل حل شود. به گفته او، باید نخبگانی عاری از دسته بندیهای راست و چپ راه حل بدهند و به راه حلها عمل کنند، نه این که تنها نمایشی اجرا کنند و کار خود را اصلاح نکنند.
چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش دادهایم؟او با طرح این سوال که «چقدر شیوه اعتراض مدنی را در مدارس آموزش دادهایم؟» افزود: اصلاً اینها را یک شهروند با حقوق شناخته شده در قانون اساسی بار آوردهایم؟ ارزشهای گذشته را به صورت طبیعی به نسل جوان منتقل نکردهایم. اگر میخواهیم اعتراض مسالمت آمیز باشد، باید شیوه حکمرانی را عوض کرد، نه این که قواعد آن عوض شود، روشهای تنگ نظرانه باید اصلاح شود. روشن است که ممکن است ناآرامی از سوی بیگانگان هم تحریک شود. اما نباید کاری کرد که زمینه تحریک افزایش یابد. اگر شهروندی هویت ایرانی و ملی خود را بشناسد، گوشش بدهکار تحریکات بیگانه نیست.
هشدار: شورش کور میتواند به جنگهای فرقهای بپیوندداین جامعه شناس در تبیین طیف سنی، اجتماعی، طبقاتی شرکتکنندگان در این ناآرامیها گفت: باید بعد از آرام شدن فضا، پیمایش و مطالعه میدانی درباره سن و جنس و طبقه و محله معترضان انجام شود تا دقیق معلوم شود، اما فعلاً میتوان گفت قاطبه معترضان نوجوان و جوان هستند و احساس میکنم نوعی انقطاع نسلی هم برای آنها اتفاق افتاده است و ارتباط و اتصال کافی با نسل گذشته ندارند. دلیل آن هم نحوه تربیت و آموزش و پرورش ماست که سبب شده این نسل احساس رهاشدگی کنند. من نگران این هستم که اگر این شورشها رهبری نداشته باشد، تبعات بدی دارد. اگر رهبری داشت، بیانیهای میداد و درخواستها و ایدئولوژی آن مشخص بود. اما این یک شورش کور و بدون رهبر است و این خطر را دارد که میتواند به جنگهای فرقهای درونی بپیوندد. حتی اگر بتوان اینها را آرام کرد، شاید در مسائل دیگر سر باز کند.
او درباره پیامدهای حرکتهای خیابانی گفت: در تمام دنیا وقتی اتفاق ناگواری (اعم از قابل پیش بینی یا ناگهانی) رخ میدهد، اولین واکنش مردم، واکنش خیابانی است و این ربطی به ایران هم ندارد و مردم خشم خود را در تظاهرات خیابانی نشان میدهند. این مردم باید آن قدر آموزش دیده باشند و تربیت مدنی شده باشند که تخریب اموال عمومی نکنند. تنها شعار بدهند. پلیس هم باید آموزش لازم را درباره شیوه برخورد با اینها دیده باشد و بداند برخی رفتارهای غیرعادی، در این شرایط طبیعی است. رفتارها در شورش اجتماعی با حالت عادی متفاوت است. ممکن است کسی در آشوب خیابانی شرکت کند، اما نفهمد چرا شرکت کرده، به خاطر این که این رفتار ناشی از شور و عاطفه است، نه معرفت. این باید درک شود و ما نیازمند پلیس ویژه آموزش دیده برای این شرایط هستیم.
رفتار معترضان هیجانی است و مدارا سبب تعدیل میشوداین جامعه شناس افزود: البته وقتی کسی شیشه بشکند و ساختمان خراب کند، قوه قهریه نظام هم میخواهد آن را کنترل کند و این طبیعی است، اما باید به عقب برگشت و مسأله را دید و حتی در این شرایط حاد هم پیشنهاد من این است که نیروهای امنیتی سعی کنند بیشتر مدارا کنند. زیرا رفتار معترضان هیجانی است و مدارا سبب تعدیل آن میشود. کتابی را درباره شورشهای خیابانی در آمریکا میخواندم که طبق آن، هر جا پلیس تندتر برخورد کرده، شورشها تندتر شده است.همین ضابطان گشت ارشاد هم باید آموزش ببینند. پلیس به جای برخورد فرهنگی، برای برخوردهای قهری آموزش دیده است.
افروغ در ارزیابی عملکرد مسئولان کشور در قبال مسائل اخیر، گفت: نظام باید برخورد به موقع و دست کم عذرخواهی میکرد، اما همه چیز را موکول به پاسخ فلان کمیته و کمیسیون و دستور مقامات کردند. این میشود نوشدارو بعد از مرگ سهراب. باید میفهمیدید قطع نظر از هر پاسخی که از کمیتهها بیرون بیاید، شما مقصرید. چون اگر به این خانم ایست نمی دادند و او را سوار ون نمی کردند، این اتفاق رخ نمی داد. حداقل قضیه این است که همان ایست دادن سبب شوک روحی و روانی شده است. مسوول این شوک روحی کیست؟ بابت همین عذرخواهی میکردید. اما مسأله به این روشنی را نمی دانند، چون آسیب شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی را نمی دانند. حتی اگر سابقه جراحی داشته، چرا در شرایط دیگر این اتفاق نیفتاده است؟ در فیلم پخش شده هم معلوم است برخورد فرد تذکردهنده خوب نیست. مسئولیت این حادثه براساس رابطه قدرت- مسئولیت برعهده حاکمیت است و اگر به موقع عذرخواهی میکرد، این اتفاق نمی افتاد. اما چه باید کرد؟ در کوتاه مدت باید حتما درباره گشت ارشاد تجدید نظر شود و نگران این هم نباشند که این کار لطمه به عزت و اقتدار حکومت میزند.
توصیه بعدی این استاد دانشگاه، پرداختن به مسائل اشتغال، بیکاری، شکاف طبقاتی بود تا آشفتگی و سردرگمی جوانان درباره آینده باید حل عملی شود. به گفته او، باید نخبگانی عاری از دسته بندیهای سیاسی راست و چپ راه حل بدهند و به راه حلها عمل کنند، نه این که تنها نمایشی اجرا کنند و کار خود را اصلاح نکنند.
باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شوداو تأکید کرد: حتماً باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی میشود که صاحبان قدرت اعتبار قدرت داشته باشند، یعنی پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنند. اینها راه حلهای اصولی است که اتفاقاً انطباق با انقلاب اسلامی هم دارد. اما رفتارها و سیاستهایی در جمهوری اسلامی میبینیم که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد.
حتماً باید اعتماد مردم به حاکمیت بازسازی شود و این وقتی میشود که صاحبان قدرت پاسخگوی نیازهای واقعی مردم باشند و از فریب و دروغ هم اجتناب کنندافروغ در پاسخ به سوال دیگری با تأکید بر این که «تجدید نظر در برخی روشها به هیچ وجه سبب خدشه به نظام نمی شود»، توضیح داد: اخلاق کشف و قانون وضع میشود، قانون براساس شرایط و منافع وضع میشود. باید بررسی کرد که شرایط مثل گذشته است و منافع یک قانون همچنان پابرجاست؟ جای تردید دارد. چرا امام(ره) از نقش زمان و مکان میگفت و اینکه ممکن است حکم چیزی در شرایط زمانی و مکانی دیگر تغییر کند؟ اینکه ائمه ما ویژگی مسلمان را عالم بودن به زمان خود دانستهاند، یعنی چه؟ تغییر یک قانون چه خدشهای وارد میکند؟ مگر یک قانون، وحی منزل است؟ قانون فرع بر عدل است و عدل، فرع بر حق. اگر قانونی نافی عدالت و حق شهروندی بود، باید تغییرش دهیم. اگر جامعهای بخواهد بگوید من عادلم، حتما باید در برخی قوانین خود در هر سطحی تجدید نظر کند.
او در پایان گفت: اتفاقاً این رشد یک نظام را نشان میدهد که متوجه شرایط سیال و متغیر زمان و مکان هست. نظامی که قفل کند و روی خوشی به تغییر نشان ندهد، دیر یا زود در سراشیب قرار میگیرد. از این رو معتقدم حداقل قضیه این است که حتماً در گشت ارشاد تجدید نظر صورت گیرد. امیدوارم این تجدید نظر انجام شود، نگرانم وقتی آبها از آسیاب بیفتد، این کار هم نشود.
بیشتر بخوانید :
عماد افروغ: چه کسی می تواند بگوید خانمی که حجاب ندارد عفیف نیست؟/ نباید دنبال مدل واحد برای حجاب برویم؛ اقوام ما لباسهایی دارند که نوع حجاب آنهاست افروغ: برخی با توجیهات قانونی و شرعی، بیت المال را خوردند و آب هم از آب تکان نخورد /حسابرسی از چپاولکنندهها نهایت عدالت است افروغ: از یکدست شدن حاکمیت می ترسم هشدار استاد علوم سیاسی: مراقب انقلاب زرد باشیم که از انقلاب سیاسی خطرناکتر است ۲۱۲۱ کد خبر 1678052منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: عماد افروغ مهسا امینی گشت ارشاد حجاب بدحجابی تجمعات اعتراضی سیدابراهیم رئیسی دولت سیزدهم پلیس نیروی انتظامی جمهوری اسلامی جامعه شناس ناآرامی ها مهسا امینی تجدید نظر گشت ارشاد شورش ها روش ها راه حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۱۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جاسوسی با نشان «خادم نظام امپراتوری بریتانیا»
حفظ منافع انگلیس در ایران قدیمحتما میس لمبتون که زمان آمدن به ایران دختر جوانی بوده است،استعداد زیادی در حوزههای مختلف داشته که بعدها از او بهعنوان شخصی موثر در جاسوسی برای انگلیس یاد کردهاند. فردی که بهعنوان طراح نظری کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲، یکتنه دستاوردهای ملیشدن صنعت نفت ایران را بر باد داد و در رشته وقایعی که به کنارهگیری رضاشاه در سال ۱۳۲۰ منجر شد، نقشی مهم برعهده داشت و توانست به پاس خدمات خود ازجمله برکرسی نشاندن مهرههایی مانند سیدضیا، نشان ویژه «خادم نظام امپراتوری بریتانیا» را دریافت کند. همزمان با پخش فصل دوم سریال «سرزمین مادری» که نگاهی به وقایع تاریخی دوران معاصر ایران دارد، نگاهی اجمالی به این چهره مرموز و درعین حال فعال و کنشگر داشتهایم. مروری بر واقعیتهایی تلخ که نشان میدهد خانم لمبتون در قامت اندیشمند و سیاستمداری آگاه به فرهنگ ایران،درطول سالهای ماموریتش با رفتار آگاهانه خود، کنشگری فعال برای دستیابی انگلیسیها به مطامع خود بوده و استعمار انگلیس،برای حفظ منافع خود دررقابت با آلمان، ازهیچ اقدام مداخلهگرانهای در ایران فروگذار نکرده است.
همکاسه سیاستمداران، دوست لمپنها
میس لمبتون، جاسوس حرفهای انگلستان، دختر جوانی بود که درسال۱۳۱۶به ایران آمد و حضور مرئی و نامرئی او تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. به اعتقاد استاد قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر، لمبتون فردی فراتر از وابسته مطبوعاتی، بلکه بهعنوان یک فرد اطلاعاتی کارآزموده توان گرداندن چندین موضوع را بهطور همزمان داشت وبا افرادوشخصیتها، احزاب وگروهها، درباریان و حتی افراد «لمپن» در ارتباط بود. خیانتها و جاسوسیهای وی با توجه به همین تواناییها تداوم یافته؛ بعید نیست که از ابتدا با هدف جاسوسی وارد ایران شده و سفرها و ملاقاتهای او به لحاظ گسترش حوزه نفوذ دولت متبوعش صورت گرفته باشد. او با آنکه بهظاهر به انگلستان رفت و در مرکز ایرانشناسی آنجا فعالیت میکرد، اما تشکیلاتش را همچنان در ایران اداره میکرد و از خودش شخصیتی محقق و ایرانشناس به نمایش میگذاشت و یک مؤسسه حمایت ازاسب هم برای فریب افکار عمومی به راه اندخته بود. فردی که بهخصوص از سال۱۳۲۰تا۱۳۳۲درتاریخ معاصر ایران جریانساز است و با تمام رجال سیاسی و درباری ارتباط دارد. حتی نورالدین کیانوری میگوید میس لمبتون با من دو دیدار داشت.در واقع اوهم با تودهایها دیدار دارد، هم با درباریها. در اسناد موجود آمده است که میس لمبتون برای پیدا کردن یک جاسوس آلمانی در کاشان، سه ماه در آنجا مستقر شد و با باغبانی به نام «مش رضا»که در آن باغ مستقر است، ازدواج میکند. بهگونهای که بهعنوان فردی خانوادهدار، خودش را تثبیت میکند و زمانی که ماموریتش لو میرود و ژاندارمها برای دستگیری و بردنش به تهران میآیند، باغبان از همه جا بیخبر مقابلشان میایستد که بیانصافها زن مرا کجا میبرید!
لمبتون نویسنده
تسلط و توانایی افرادی مانند ادوارد براون بر مهارت نوشتن که قبلا در مورد او سخن گفتیم ازجمله برگهای برندهای بوده که در آن عصر میتوانستهاند از طریق آن هم بر مردم عامی که بهرهای کم از خواندن و نوشتن داشتهاند و هم کسانی که خود را از دایره خواص و افراد با سواد میدانستهاند، اثر بگذارند. در این میان میس لمبتون هم در حد عالی از چنین مهارتی برخورد ار بوده و در کنار همه توانمندیهای خود که او را به مهرهای مفید و کارآمد برای انگلیس تبدیل میکرده از این هنر نیز بهخوبی بهره جسته است. گفته شده که میس لمبتون سه ماه قبل از ترک ایران همه روزه به کتابخانه ملی میرفت و در آنجا مشغول مطالعه میشد. او در همان وقت اظهار کرده بود مشغول نوشتن کتابی درباره تقسیم محصول بین مالک و زارع در ادوار مختلف در ایران است. در این کتاب راجع به روابط مالک و زارع در ایران و چند صد نوع بهره مالکانه که مالک از زارع ایرانی میگرفت، اطلاعات جامعی تهیه شده که نهایتا کتاب با عنوان مالک و زارع در ایران منتشر شده است. علاوه بر این «آن لمبتون» توانست کتابی در دستور زبان فارسی بنویسد که سالهای درازی در اغلب کشورها تدریس میشد و لغتنامه کوچکی هم تألیف کرد که شهرت گرفت. بهعلاوه بهصورت منظم مقالات پژوهشی تاریخی درباره امور دیوانی، اجتماعی و مالی ایران مینوشت که در Bsoas و دایرهالمعارف اسلامی (لیدن) و سایر مجلهها به چاپ میرسید. آخرین کتاب وی ایران عصر قاجار است (۱۹۸۷ میلادی) که توسط سیمین فصیحیپور ترجمه شده به ضمیمه آن مطالبی در باب شرق و شرقشناسی و ایرانشناسی دارد که در نوع خود خواندنی است. در اوایل سال ۱۳۲۲ میس لمبتون پیاده از تهران به اصفهان رفت. این مسافرت او ۲۴روز طول کشید. در این مسافرت وی گزارشی ۲۷۰ صفحهای تهیه کرد که همه آن به صورت کتابی خطی مدون شد. علاوه بر این در مندرجات برخی منابع تاریخی ـــ سیاسی آمده که وی متن قرارداد کنسرسیوم نفتی سال ۱۹۵۴ میلادی را ترجمه کرده است.
لمبتون در «پیادهرو»
در ماه ژوئن ۱۹۴۱ آلمان هیتلری پیمان خود را با روسیه شوروی شکست و در جبههای به طول ۲۰۰۰ کیلومتر به خاک شوروی حمله کرد. درست ۱۰ روز بعد در آگوست ۱۹۴۱ (سوم شهریور ۱۳۲۰) نیروهای متفقین از جنوب و شمال کشور ما را اشغال کردند و هرج و مرج، گرانی و فساد را برای ایران به ارمغان آوردند. نیروهای خارجی (انگلیس و شوروی) بهانه اشغال خود را وجود شماری از عمال و افسران آلمانی در پوشش مهندس و تکنیسینهای فنی در مؤسسات راهآهن و برخی از مؤسسات دیگر صنعتی و احتمال اجرای نقشه آلمان برای اشغال ایران اعلام کردند.متفقین قبلا در ۱۶ ژوئن و ۱۹ ژوئیه و ۱۶ آگوست مکرر به دولت ایران در این زمینه اخطار کرده بودند. این حوادث به استعفای رضاخان از سلطنت و تبعید او توسط انگلیسها به جزیره موریس و سپس به ژوهانسبورگ منجر شد. در چنین شرایطی، انگلیسها دو سازمان مجهز جاسوسی در ایران تدارک دیدند. یکی «خانه پیروزی» (ویکتوری هاوس) برای توزیع نشریات تبلیغاتی به زبانهای فارسی و عربی و انگلیسی مثل روزگار نو، شیپور و عالم جنگ، به مدیریت یک ایرانی بهنام تمدنالملک بود و دیگری سازمان ضداطلاعات و جاسوسی MI۶. ریاست سازمان ضداطلاعات با کلنل اسپنسر و ریاست خانه پیروزی بر عهده یک فارغالتحصیل رشته زبانهای شرقی از دانشگاه آکسفورد انگلستان به نام میس لمبتون بود.لمبتون در باغ سفارت انگلیس در تهران ساکن بود و محل خانه پیروزی در ساختمان بزرگ و وسیعی در خیابان فردوسی، کمی پایینتر از میدان فردوسی قرار داشت که بعد از جنگ به مرکز انجمن روابط فرهنگی ایران و انگلیس تبدیل شد. پخش کلیه نشریات انگلیسها در تهران و شهرستانها برعهده حسن عرب، صاحب بنگاه نشریاتی «پیادهرو» بود. بنگاه پیادهرو در خیابان نادری نرسیده به چهارراه یوسفآباد، مقابل بیمارستان سابق شوروی (شرکت دارویی تیدی) بود. پیادهرو شامل دو دهنه مغازه بزرگ با یک زیرزمین وسیع و قفسههای بزرگ پر از کتاب و نشریات و مجلات خارجی بود. قبل از ورود متفقین، بنگاه پیادهرو نشریات آلمانی، ازجمله مجله «سیگنال» را هم برای فروش عرضه میکرد ولی با ورود متفقین، کار عرب به پخش نشریات انگلیسی منحصر شد.پیادهروهمچنین مرکز ملاقاتهای میس لمبتون با برخی رجال سیاسی آن زمان بود. لمبتون اغلب بعدازظهرها به پیادهرو میآمد و دراین محل با برخی ازرجال آن روزگار چون عبدالحسین هژیر و مورخالدوله سپهرو دکتر طاهری و ملک مدنی (نمایندگان بانفوذ مجلس) و غلامحسین ابتهاج (برادر ابوالحسن ابتهاج) صحبت میکرد.
لمبتون با چادرنماز
معروفترین نویسندگان چپ همچون آقابزرگ علوی، احسان طبری،عباس نراقی از گروه ۵۳نفر ایرانی که در خانه پیروزی در خدمت لمبتون بودند، نیازهای فرهنگی خود را از بنگاه پیادهرو تهیه میکردند.عرب بیشتر اوقات در سفر وحضر همراه لمبتون بود؛ در سفر برای سرکشی به شعبات خانه پیروزی در شهرستانها، در ملاقات لمبتون با سران عشایر و دربازدید از اماکن مذهبی که لمبتون با چادرنماز از آن اماکن دیدن میکرد. عرب بعد ازجنگ به فعالیت سیاسی پرداخت وبا صنیعحضرت از لاتهای تهران جزو محافظین و گروه ضربت سیدضیاءالدین طباطبایی درآمد. او دستهای از داشمشتیها واراذل جنوب شهر را تشکیل داده بود تا از آنها برای مقابله و زد و خورد با دستههای حزب توده استفاده کند. اوبعد از۲۸مرداد در سلک روزنامهنگاران درآمد و روزنامه «پرچم خاورمیانه» را در خوزستان منتشر کرد. هوشنگ مقارهای گفته است عرب بهتازگی بهخاطر خرید و حمل تریاک به دام پلیس انگلستان افتاده با وساطت دوشیزه لمبتون آزاد شده است.
* گفتنی است دوشیزه لمبتون بهدلیل خدمات ارزشمند به کشور متبوعش و موفقیت در ایفای نقش جاسوسی خود توانست مدال «خادم نظام امپراتوری بریتانیا» را بهدستآورد. او روز ۳۰خرداد۱۳۸۷در۹۶سالگی در شهر نورتن برلن در انگلستان درگذشت.
* برگرفته از فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۱۹، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی